شهریور
به شهریور زیبا از ما سلام . به عطر شالی و پرواز سنجاقک .به خنکای سحری ونسیم های ظهرهایش. به بوی جاریِ خدا در هر روزَش. سلام به امید. سلام به زندگی . سلام به دلتنگی های کودکانه برای نخستین روز مهر ماه . سلام به خدا و مهربانیاش .
و شکر بابت هر لحظه . برای عطر ناب خلقت . برای لذتِ بودن. برای نفسهایم . برای عاشقی و دلدادگی و خواستن و خواسته شدن .
شکر برای ریرا
امشب عروسی داریم. دخترک مثل همیشه مشتاق و آماده است. لباس محلی ش رو پوشیده و بزک کرده منتظر من است.
کمی گیر هستیم این روزها. قسط ها اذیتمون میکنه
و دارم سعی میکنم خدا رو فراموش نکنم.
.
.
خدایا شکرت.
بالاخره اینجا هم ۱۰ ساله شد.
توی این ۱۰ سال خیلی چیزا یاد گرفتم.و خیلی چیزها را خدا بهم داد.الان دو تا بچه ی گل دارم.یه شغل شیک و دوستداشتنی دارم.یه زندگی زیبا دارم.
خدایا شکر.
و ممنون از بلاگ اسکای عزیز که الان شده جزیی از زندگی من.
خداوندا گاهی ها آنقدر بی حواسم که یادم میرود همینجا کنارم نشسته ای و هی دست های ناشکرم رو گرفته ای و فحش های آبدارم را تاب میاوری.
من شرمنده . . .
پی نوشت:
- ممنون که پای امیرحافظ به نول خورد.
خداوندا شکر برای امروزم.
که همسفرم تو بودی و امیر و سلامتی.
و ببخشم که وقت هایی که درصد آدمیتم پایین می آید می شوم خود همان خر درون.
همان نفهمی که نه از حکمت های تو چیزی حالیش می شود و نه شکر داشته هایش را می داند.
تو ببخش.
به قول آقای همساده از سکنات و وجنات بنده مشخص است که آدم نخواهم شد.کلا به نوعی تابلویی است در حد مونالیزا.
بنده با همه ی حماقت های روزانه که هی تلاشمان این است که چاشنی منطق هم داشته باشند،گاهی یادم میرود خدای بالای سری چه چیزهایی را بخشیده.
یادم میروند که داشته هایی که اکنون هی هزار انگ بهشان می چسبانم و نقد فیلسوف ماآبانه به آنان میزنم آرزوهای چند مدت پیشم بوده اند.
و خیلی دوست دارم بگویم خداوندا برای درآمدم،برای شغلم که بسیار دوستش می دارم،برای گل پسر خندان و خانم دختر چشم بادامی ام،برای خانه ی گرم و کوچکم و برای هزاران داشته ای که هی با غرغرهای بچه گانه ام تلخ کامت می کنمت،.. شکر.