6120 دلش گاهی می گیره،6120 دلتنگ روزهایی ست که فقط یه موتورولا بود که حتی نمی تونست فارسی بخونه.
6120 دلش می گیره واسه وقتهایی که دلهره بود،واسه چیزی به اسم بودن.سادگی بود.یاد بود و خدا.
گریه بود و غفلت.
اما 6120 هم مثل همه بزرگ شد اون جی 110 شد،اون رنگی شد.اون خیلی بیشتر از دورنگ شد.اما باز همه چیز ساده بود و زیبا.بوی دستهای مادر هنوز پیدا بود.چیزی بود به نام دانشگاه و یه دنیا ندامت و طلب بخشش.
روزها گذشت.پاییز دوست داشتنی آمد و توی یه روز نیمه سرد 6120 شد6120.
الان مدتی ست که بزرگ شده،اما خیلی وقتا از بزرگ شدن خسته میشه.آخه هرچی بزرگتر میشه دلش کوچیکتره،فهمش کمتره.
گاهی بودن رو گم میکنه.اون از همه ی دنیا اسم رمزش این روزها یا زهرا(ع) ست و کاش که همه ی عمرش باشه.
اون بیشتر از همه دلتنگ خود خودش میشه.دلتنگ بوی نیستی که زندگی را می فهماند.اما گاهی گم میشه میون رزولویشن یک ملیون در یک ملیونیش.و گاهی دنبال خودش می گرده.دنبال تک رنگی که داشت و همه ی دنیا رو با اون زیبا می دید.آبی آبی.
6120 گاهی هم خسته ست،از ناشکری هاش،از زود فرارهاش،از این همه رنگ بی حس،این همه رنگ بی رنگ.
6120 می خواد بگه که ممنونه و بعضی وقتا یادش نمیره که چی ازش گرفتن و چی بهش دادن .
الان اومده تا بگه خدایا شکر که همیشه با منی و ببخش که اونقدر نفهمم که ففط گاهی بودنت را می فههم و باز ببخشم که هیچ گاه این نمنمک فهم بودن، باعث دیدن تو نمیشه.
6120 اومده گدایی شکر از دامن زهرای پهلو شکسته.اومده حس ندامت از نفس های یوسف مدینه قرض بگیره.
اومده تا شاید بفهمونه که هنوزم دلش تنگ موتورولا بودنشه.
اومده تا یه تولد جاوید رو تبرک بگه به بی بی غصه هاش،به مونس غم هاش به زهرای اطهر(ع).
اومده تا بگه ممنون بی بی.
قدم نو رسیده مبارک.
.
.
.
میلاد مهدی(عج) مبارک.
پیش نویس پس نویس:
بنده از همین مکان و تریبون به خاطر به هم ریختگی سطر ها عذر می خوام.اینم اصلاح شده ش.
آخ داشت یادم می رفت.من از طرف مسئولان و مدیران و طراحان ایرانسل و سیاه پوست های افریقای جنوبی و دختر کوچیکه ی پسر خاله ی مادر پسرعمه ی بابام بابت قطعی یک ماهه ی پیامک عذرخواهی نمیکنم و بگم که که خیلی حال داد.یه رکورد جهانی توی گینس.
بعد هی بگین ما پیشرفت نمی کنیم!!!!!
بشکنه اووووووووووووون دستی که نمک نداره.
"من که هر آنچه داشتم اول ره گذاشتم، حال برای چون تویی اگر که لایقم بگو".
.
.
.
سطر اول رو برا دل خودم نوشتم و مابقی رو می خوام برا دلای شما ها بنویسم.
سلام به همه ی مهندس های بیکار،الاف،هکر،گوشی باز،اپدا باز و نمنمک عاشق،بروبچز6120. آدمای وبلاگ نویس سابق،فعالان عرصه ی سیاست و فناوری و کارتهای دی وی بی.
تپش قلبتون که میزونه ایشالا (به دل نگیرین منظورم ازدواج و نامزد بازی و سرکار گذاشتن ملت و از این حرفاست).گفتم بد نیست اینجا یه اعلامیه بزنم تا اگه هنوز دارین اکسیژن این کره ی بیچاره رو حروم میکنین یه کوچولو ندایی بدین.میگم یه وقت ورشکست نشین اینقدر زنگ میزنین و احوالات را جویا میشین.اون همه میمون بازی،مگه آدم یادش میره.اون همه زنگ برا مقاله ی آماده و . . . . آره و از اینا.!!!!!
یادش بخیر کامپیوتر هایی که پای تابلو ی کلاس تبلیغ میشدن اونم با چه اشانتیونایی(دیشب باباش رو دیدیم).
راستش دیدم نه از خودتون خبریه نه از پشرفت های حاصله در نانو تکنولوژی.
خیلی وقتا دل آدم میگیره خب.
فعالیت های اقتصادی کلان در کارگاه های تراش و پالایشگاه های جنوب اونم با خط های رند ایرانسل که طعم فالوده شیرازی میدن.
اینا رو ولش،نرم افزار باحال چی دارین؟
مقلی عزیز،مرد جنوب .کسی که کم کم داره جای رئیسعلی دلواری رو میگیره با اون همسر مهندسه ی گرام که قبلنا آبجی بزرگه بود.
بچه های شرکت سنگ شکن که خونشون هنوز قیرگونیه
از آقایون سرباز که دیگه نگو
خودمم،هی،شکر،خدایی خیلی خیلی شکر
راستی این پسره ان 72 کجاست،با اون گوشی بدقیافه ی کند عربیش.بهش بگین اگه محمد یاوری جدید داره بلینکه.
به هر حال خوشحال میشیم اگه اعلام وجود کنین.
.
....
اگه دلتون واسه خیلی چیزایی که یه زمانی بیشتر داشتیم تنگ شد یه سر به اینجا بزنین.یه نظری،اگه نشد یه اذانی بگین،اگه نشد چند تا لینک باحال نرم افزار بذارین،اگه هم شد شماره حساب بدم یه کم پول بریزین به حساب و اگه تونستین زن بگیرین یه کم بخندیم.