گاه‌نوشت‌های یک زریر
گاه‌نوشت‌های یک زریر

گاه‌نوشت‌های یک زریر

شکرانه

امشب عروسی داریم. دخترک مثل همیشه مشتاق و آماده است. لباس محلی ش رو پوشیده و بزک کرده منتظر من است.

کمی گیر هستیم این روزها. قسط ها اذیتمون میکنه 

و دارم سعی میکنم خدا رو فراموش نکنم.

.

.

خدایا شکرت.