گاه‌نوشت‌های یک زریر
گاه‌نوشت‌های یک زریر

گاه‌نوشت‌های یک زریر

شکر

خداوندا گاهی ها آنقدر بی حواسم که یادم میرود همینجا کنارم نشسته ای و هی دست های ناشکرم رو گرفته ای و فحش های آبدارم را تاب میاوری.

من شرمنده . . .

پی نوشت:

- ممنون که پای امیرحافظ به نول خورد.