دل آدمیزاد همش دنبال یه چیز خیلی گُنده میگرده تا هی یادش بیاد که خیلی خوش به حالش هست.
از بس دنبال چیزا و بهانههای بزرگ و گنده میگرده دیگه وقت و فرصت خوش بودن رو نداره.
.
.
به نظرم زندگی ساده است.
سالهاست که همنشین تنهاییهای سنگهای زیر پایش شده است.
امید دل چوپانهای تنهاتر از خودش.
درخت انجیر وحشی بچهگیهای من.
هنوز هم زیبا بود. فقط کمی پیرتر. مثل پدر. مثل زندگی.
تا نابودی ای نباشد،تا دیواری پایین نیاید،تا من خیلی چیزها را از دست ندهم،هیچگاه آنی که باید نخواهم شد.