گاه‌نوشت‌های یک زریر
گاه‌نوشت‌های یک زریر

گاه‌نوشت‌های یک زریر

فقر نوستالوژیک


یادش نخیر. فقط فقر داشت و زجر داشت و کار.

اما دلخوشی‌های بزرگی بود برامون.

کفش هایش

فاطیما کوچولوی من اولین کفش هایش را پوشید.راه رفتنش با آن کفش های قرمز دخترانه واقعا دیدن دارد.هر روز صدای بابا گفتن هایش دلنشین تر می شود.

گاهی حسودی معصومیت کودکانه اش را می کنم.