گاه‌نوشت‌های یک زریر
گاه‌نوشت‌های یک زریر

گاه‌نوشت‌های یک زریر

بی باران

روزهای سختی ست. طراوت پاییز را چیده‌اند. تنها چشم به خودم دوخته‌ام. جز سیاهی و ناصافی چیزی نیست. چقدر از چرخه‌ی آغاز و رفتن و نشدن خسته م.