گاه‌نوشت‌های یک زریر
گاه‌نوشت‌های یک زریر

گاه‌نوشت‌های یک زریر

چوپان ها هم شاعر می شوند

میان هر برگ کویر در نسیم ظهرگاهی، صدای هر گوسفندی می شود لذت مخلوق بودن.

گویی خدا تابستان را برای شنیدن وز وز زنبورهایش گرم تر داشته.

بلکه سکوت صحرا ، زنده ترم دارد.

چوپانم. نقاش بهارهای ندیده ام. شاعر کتاب  های نخوانده ام و شاگرد قلم های آفتاب و صحبت های باد.