سعی میکنم همه چیز رو تا حد ممکن ساده تر کنم. حاشیههای پررنگ هر موضوعی رو از اصل جدا کنم. دقت و تمرکزم روی اصل ماجرا باشه. اگه قبلترم بود مطمئنا وبلاگ رو به بیان یا وردپرس منتقل کرده بودم تا شروع کنم در کنار تولید محتوا، قالب رو ویرایش کنم. اما با اجبار بلاگاسکای به سادگی و عادی شدنش برام ، الان میبینم بجای اینکه ساعت ها وقت بذارم روی ویراش ظاهر دارم تقریبا روزانه پست میذارم. خب ما وبلاگ زدیم برای پست و متن نویسی. همه چیز توی این دنیا فرمول واحدی داره. گوشی گرفتیم برای ارتباط نه اینکه ساعت ها باهاش فیلم ببینیم. میریم اداره برای کار کردن، نه اینکه جوک بگیم و واتساپ چک کنیم.
به دنیا اومدیم برای رشدکردن توام با لذت. اما همیشه درگیر مقایسه هستیم. به جای اینکه زندگی خودمون رو آروم و با سرعت معقول جلو ببریم همش به فکری فانتزیهایی هستیم که از صفحات زرد الگو گرفتیم.
و در این بین تنها چیزی که زودتر از همه فدا میشه آرامش درون ماست. خودمون رو میون خواستههای ناممکن و دشوار گم میکنیم. و بعدش آروم آروم ناامیدی میاد سراغمون. و زندگی میشه مزخرفی که فقط میخایم روزهاش بگذره.
سعی میکنم همه چیز رو سادهتر کنم. تلاش میکنم با برنامه پیگیر شدنی های زندگی باشم.تا شاید فردای پیگیری درونم راضی ترین فرد باشه از خودم.
و نظر من اینه که ارزشمندترین چیزی که به راحتی همه جا هزینهش میکنیم وقتمونه. ساعت ها کلیپ اینستا میبینیم. بهانه تراشی میکنیم برا اینکه یه گلدان تازه بخریم یا قفل خراب یه در رو عوض کنیم. کارهای کوچیک تمام مشکلات ما هستن. همینکه از انجام دادنشون طفره میریم. تا یاد نگیریم این کوچکترین ها ارزشمندترین هستند باور کنید نمی تونیم به خواسته های بزرگمون برسیم. شما وقتی کفش خودت رو واکس نمی زنی ، مطمئن باش با اون کفش توی هیچ بنگاهی قرارداد خرید خونه ی چند میلیاردی امضا نمیکنی. و اشتباه نکنیم. ما این اصول مهم و کوچیک رو با حواشی اشتباه میگیریم.حاشیه اونه که ساعت ها درگیر اینی که چی بپوشی،چجوری به نظر میرسی،ازت خوششون میاد و ...
خدایا تلاش امیدوارانه رو توی وجودم بکار. ناامیدی رو ازم بگیر. دیدم رو بازتر کن تا پذیرای نقص هام باشم. و نیروی جبران و اصلاح بهم بده.