گاه‌نوشت‌های یک زریر
گاه‌نوشت‌های یک زریر

گاه‌نوشت‌های یک زریر

و دوباره پاییز

در حیاط کوچک ما در پاییز ، بهار عاشقانه میرقصد، خدا شاعر است ، کودکی جاریست، مهر ناتمام است ، آبان خواستگارِ آذر است ، سنگریزه با گنجشک دوست است ، قمری لانه دارد ، دیوارهایش آجر ، چشمها بینا و سعادت نزدیک است .
خدایا شکر