و پاییز مزرعهی عشق است . با عطر نعنا و پونههای کنار جوی آب . پاییز حکایت دل شیدای من است .
عاشقی را از رنگهایش آموخت .
بیقرار دیدارهای عاشقانهش شد.
و آخر سر رفت و دلش آذرین شد .
پاییز من پر از مهر ، پر از آبانِآباد ، پر از آذرِ مجنون .
پاییز من پر از توست.
میان کوچه باغی قصردشت.
پر از دستهای تو ام .
من پر از تو ام .
من همهاش تو ام .
جمعه 28 آبان 1400 ساعت 11:07
عزیزمی