گاه‌نوشت‌های یک زریر
گاه‌نوشت‌های یک زریر

گاه‌نوشت‌های یک زریر

آرام آرام آرام


 گاهی دلت آرام چون سنجاب میان تنه‌ی بلوط فقط می‌خواهد بیاد بیاورد و هی با خودش لبخند بزند. دلت سکون می‌خواهد .  دلت می‌خواهد تمام جهان خلاصه شود میان سینه‌ی یار. سر بگذاری ‌و تمام غریبگی های آدمیان را فراموشت شود . دلت خدا را می‌خواهد . میان عطر موهای خیسش. دلت خودت را می‌خواهد میان تمام ظرافتش . دلت بوی اجاق مادر و چوبهای تراشیده ی پدر را بهانه می‌کند. دلت طعم گس خرمالوی نرسیده را هوس میکند . دلت خودش را می‌خواهد . تمام خودش را . تمام خدا را .

نظرات 2 + ارسال نظر
ری راااا یکشنبه 25 مهر 1400 ساعت 18:34

ممنوح

ری راااا یکشنبه 25 مهر 1400 ساعت 18:31

ممنون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.