گاه‌نوشت‌های یک زریر
گاه‌نوشت‌های یک زریر

گاه‌نوشت‌های یک زریر

روز پر کاری بود. دنبال تعمیر تلفن . کلاس بچه ها . درست کردن توپ فاطیما. و بدتر از همه تصادف شدید مسلم . خدا رو بارها شکر که سالم بود.  جلوی ماشین نابود شده بود، حتی شاسی رفته بود. بازم شکر شکر شکر .