گاه‌نوشت‌های یک زریر
گاه‌نوشت‌های یک زریر

گاه‌نوشت‌های یک زریر

هنوز خیلی مونده تا به این درک برسم که زیستن برای خودم بدون آزار دیگران حق طبیعی منه. اما همیشه سعی داشتم که همه از من راضی باشند و تایید همه رو داشته باشم.

امروز دوستم برای بحث و جدل همیشگی زمین هامون تماس گرفت. اداره بودم و نمی تونستم برم. و با وجودی که بیشتر زمانها هر جا می گفت بودم ُ‌اما امروز جوری از آبرو و تنهایی ش صحبت میکرد که گویی من خاین بودم.گوشی رو بین مکالمه تقریبا زود قطع کرد و چقدر من احساس حماقت کردم. همیشه همین بوده. همیشه علامت سوال رو روی خودم گذاشتم . 

چقدر توی این سالهای عمرم بزدلانه به خودم خیانت کردم.برای اینکه مابقی از من راضی باشند.