حالا دیگر خوب می دانم که این من نیستم که هی باید سعی بکند.خیلی ساده است.مثل همین gedit لینوکس.کافی است زبان سیستم را فارسی بذاری.همین.
من فقط باید اعتماد کنم و بروم.مابقی با اوست.
خیلی چیزهاست که نمی دانم.خب زیاد هم مهم نیست.من نیامده ام که همه چیزدان بشوم که.اما آنچه که می دانم باید لذت بخش باشد و زندگی آفرین.
دانستن های من باید به یک درد این بودن بخورد.یه جایی را جور کند.یک اتفاقی بیفتد.حالا این اتفاق خوب می شود یا بد را اوست که می سازد.به همان رنگی که من ایمان دارم.
منبع تصویر: اینترنت
پی نوشت:
- خداوندا ممنون برای راهی که روشنم می کند.ممنون برای این زندگی.من قدم هایم را برداشته ام اما خیلی چیزها را تو باید بسازی.من فقط می روم.
- :)
سهشنبه 10 اردیبهشت 1392 ساعت 09:27
درود بر فخر آفرینش ، پادشاه جاودان هنر گیتی و یگانه ارباب افسانه ها ، مایکل جکسون کبیر ...
آره.خدمات این عزیز به جامعه ی بشریت را خوب یادمه.
راستی اون دادگاه معروف چی شد؟
لابد افرادی مثل ادیسون - انیشتین - بوعلی - گاندی - سپهری و خیلی های دیگه فقط نقش . . . دارند!!
+ بزرگ شو داداش.