گاه‌نوشت‌های یک زریر
گاه‌نوشت‌های یک زریر

گاه‌نوشت‌های یک زریر

بی خوابی

حاضرم سالها نخوابم،تا با صدای گریه ای بیدار نشوم.

نظرات 5 + ارسال نظر
مصطفی سه‌شنبه 2 خرداد 1391 ساعت 00:30

سلام:اگه منظورت گریه های پسرکه.
وااای.. منم یکی توی راه دارم
خدا به خیر کنه.

بی‌دل شنبه 30 اردیبهشت 1391 ساعت 00:58 http://1asheghane.com

این همه با گریه بیدار کردی
کمی هم با گریه بیدار شو!
همین صاحب صدای گریه هم، شبی با صدای گریه بیدار می‌شود!
اسم این بیداری‌ها، گریه‌ها و شما میشه
گوشه‌ایی از زندگی و حیات، شایدم حیاط!

ترس من از نخوابی،بی خوابی نیست.
دلم می سوزد از زجری که می کشد.
دلم می سوزد از لبخند میان گزش های بیچارگی...
تو که نمیدانی پسر!

عبدالله قوامی پنج‌شنبه 28 اردیبهشت 1391 ساعت 16:36 http://www.rojinvaran.blogfa.com

چرا ... بود ... همه ی آیه ها اصلاً با شلاق هستن ...!!!
شعر دوم و عکس دوم ...

عبدالله قوامی پنج‌شنبه 28 اردیبهشت 1391 ساعت 03:15 http://www.rojinvaran.blogfa.com

زریر مهربانم ...
سلام ... شب خوش ...
ترانه و شعرها رو ... بشنو و بخون لطفا ...
امیدوارم لذت ببری ...
============
خوب باشی ...

تک درخت(رابینسون) چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 11:02 http://1takderakht.blogfa.com/

سلام رفیق. درکت میکنم... من سالها پیش گرفتار این مشکل بودم.. الانم به خاطر اون روزا می ترسم بابا شم....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.