این منم یک زریر. پر از شیطنتهای پسرانه و تجربههای پدرانه. میان دستهای ریرا چشم به آغوش عشق گشودم. میان پاییز دلم را از خدا پسگرفتم و تمام دنیا را به اسمش صدا زدم . زودرنجم و نازک نارنجی اما سعی میکنم خدا رو میان آدمکهاش گم نکنم .
دستهام رو سپردن به دامن یار و جسورانه هر روز انگاری کلاه میکنم برای جنگ . آشوب دلم را موسیقی صداش ، صدای خدا میان مسیر پیادهروی و دیدنِ امید آدمیان ، آرام میکنه. نوشتن رو دوست دارم اما اندکی شیرازی تشریف داشته و حال نگارش رو زیاد ندارم . با اینجا سالها رفاقت دارم .
ادامه...
این همه با گریه بیدار کردی کمی هم با گریه بیدار شو! همین صاحب صدای گریه هم، شبی با صدای گریه بیدار میشود! اسم این بیداریها، گریهها و شما میشه گوشهایی از زندگی و حیات، شایدم حیاط!
ترس من از نخوابی،بی خوابی نیست. دلم می سوزد از زجری که می کشد. دلم می سوزد از لبخند میان گزش های بیچارگی... تو که نمیدانی پسر!
سلام:اگه منظورت گریه های پسرکه.
وااای.. منم یکی توی راه دارم
خدا به خیر کنه.
این همه با گریه بیدار کردی
کمی هم با گریه بیدار شو!
همین صاحب صدای گریه هم، شبی با صدای گریه بیدار میشود!
اسم این بیداریها، گریهها و شما میشه
گوشهایی از زندگی و حیات، شایدم حیاط!
ترس من از نخوابی،بی خوابی نیست.
دلم می سوزد از زجری که می کشد.
دلم می سوزد از لبخند میان گزش های بیچارگی...
تو که نمیدانی پسر!
چرا ... بود ... همه ی آیه ها اصلاً با شلاق هستن ...!!!
شعر دوم و عکس دوم ...
زریر مهربانم ...
سلام ... شب خوش ...
ترانه و شعرها رو ... بشنو و بخون لطفا ...
امیدوارم لذت ببری ...
============
خوب باشی ...
سلام رفیق. درکت میکنم... من سالها پیش گرفتار این مشکل بودم.. الانم به خاطر اون روزا می ترسم بابا شم....