گاه‌نوشت‌های یک زریر
گاه‌نوشت‌های یک زریر

گاه‌نوشت‌های یک زریر

نماز

امروز صبح نماز خوندم.

خدا کنه باز جانزنم.

نظرات 6 + ارسال نظر
احسان غلامی پنج‌شنبه 31 فروردین 1391 ساعت 23:07 http://1EHSAN.BLOGFA.COM

دستت درد نکنه .شمارشگر هم بذار.

برانک دوشنبه 28 فروردین 1391 ساعت 11:30

پس از خودت متنفر نیستی
چون این نماز نشون میده که هنوز خودتو دوست داری پس مطمئن باش الان داری خودتو از دید خدا میبینی.الان فکر کنم شدی مثل دعاهای امیر حافظی با اون دستای کوچیکش که خدا خیلی دوستش داره .البته به همون اندازه هم باباشو دوست داره

گلارهـ چگینی یکشنبه 27 فروردین 1391 ساعت 20:56 http://g-elareh.blogfa.com/

من هم زیاد جا می مانم و مامان هی موقع اذان با طعنه دعا می خواند ک خدایا این دختر من را هدایت کن.

درخت وحشی یکشنبه 27 فروردین 1391 ساعت 18:09 http://wildtree.nanopark.ir

خوشا به سعادت

یکم هم ما وحشیها رو دعا کنید.

ژینوس یکشنبه 27 فروردین 1391 ساعت 16:56 http://zhinoos.blogsky.com

من وقتی شروع کردم نماز خوندن، واقعا خودم نمیفهمیدم چی شده... وقتی اذان میگفتن با کله بلند میشدم، منی که اصلا اهلش نبودم!!!!!!!

محمد یکشنبه 27 فروردین 1391 ساعت 09:50 http://www.zangeneh.blogsky.com

خوش بحالت
واقعا میگم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.