گاه‌نوشت‌های یک زریر
گاه‌نوشت‌های یک زریر

گاه‌نوشت‌های یک زریر

جنگل پاییزی

جنگل پاییزی روزهای سردش است.

یادش نیست صدای خش خش نفسهایش را.

این روزها آرام می نوازد قصه ی بودن را.

تنهای اطهرش نیست.

جاده خلوت بودنش را گم کرده میان نفسهای تردید.

شکر،فاطیما هنوز پیداست.

جنگل پاییزی ابریست،

چشمهایش کوچه باغی رویاهایش را قاب گرفته.

همه اش را مه گرفته.

جنگل زیبای دلتنگی دارد مشقهای شبش را پاک می نویسد،

تا مبادا یادش رود کور سوی همیشه جاری امید را.

نظرات 12 + ارسال نظر
پیمانی چهارشنبه 21 بهمن 1388 ساعت 09:50

سلام من تازه میخواستم به شما پیشنهاد کار بدم دقیقا مثل کار خودم ولی با ماموریت (شرکت مشاور شهرداری)
ولی مثل اینکه سر کار رفتین به سلامتی
موفق باشید

سلام
ممنون،منم کارتون داشتم.
شماره م رو می تونین از بچه ها(ز.ا) بگیرین.
یه پیام بدین خودم می زنگم.
بازم.ممنون.

[ بدون نام ] دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 00:40 http://dokhtarak-tanha-man.blogfa.com

Az khod magoo ke forokhtamash be negahe khoshayande doost haman rooz ke abadiat gere khord dar aftabo khon!
inak ajib khodsetizam o ayene goriz

...

ملیحه! پنج‌شنبه 15 بهمن 1388 ساعت 18:45 http://dokhtarak-tanha-man.blogfa.com

من در کدامین زاویه همسو با نگاهت شدم؟

داش ابراهیم سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 21:41 http://delneshin.blogsky.com/

آهای آخر دنیایی ها....
ما هم آپ کردیم ...

باشه،دارم میام.

سلام

با گزارشی از آلبوم در حال انتشار زنده یاد ناصر عبدالهی و مهدی عندلیبی به روزم.

منتظر حضور سبزتان هستیم...

چشم.خواهم آمد.

علی اکبر شنبه 19 دی 1388 ساعت 17:46 http://hamshahrijavan.blogsky.com

سلام
ممنون که اومدی

علی اکبر شنبه 19 دی 1388 ساعت 01:01 http://hamshahrijavan.blogsky.com

سلام
خوبی مهندس؟
زیبا نوشتی ...

شاخه با ریشه خود حس غریبی دارد
باغ امسال چه پائیز غریبی دارد
غنچه شوقی ز شکوفا شدنش نیست دگر باخبر گشته که دنیا چه فریبی دارد

موفق باشی

سلام همشهری
خوش اومدی.کم پیدا بودی.
میام سراغت

ش.زنگنه جمعه 18 دی 1388 ساعت 21:38

دستمال کاغذی به اشک گفت:
قطره قطره‌ات طلاست
یک کم از طلای خود حراج می‌کنی؟
عاشقم
با من ازدواج می‌کنی؟
اشک گفت:
ازدواج اشک و دستمالِ کاغذی!
تو چقدر ساده‌ای
خوش خیال کاغذی!
توی ازدواج ما
تو مچاله می‌شوی
چرک می‌شوی و تکه‌ای زباله می‌شوی
پس برو و بی‌خیال باش
عاشقی کجاست!
تو فقط
دستمال باش!
دستمال کاغذی، دلش شکست
گوشه‌ای کنار جعبه‌اش نشست
گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد
در تن سفید و نازکش دوید
خونِ درد
آخرش، دستمال کاغذی مچاله شد
مثل تکه‌ای زباله شد
او ولی شبیه دیگران نشد
چرک و زشت مثل این و آن نشد
رفت اگرچه توی سطل آشغال
پاک بود و عاشق و زلال
او
با تمام دستمال‌های کاغذی
فرق داشت
چون که در میان قلب خود
دانه‌های اشک کاشت.


ش.زنگنه جمعه 18 دی 1388 ساعت 21:23 http://http://www.nooronar.com/

مادرم خواب دید که من درخت تاکم. تنم سبز است و از هر سرانگشتم، خوشه های سرخ انگور آویزان.
مادرم شاد شد از این خواب و آن را به آب گفت.


فردای آن روز، خواب مادرم تعبیر شد و من دیدم اینجا که منم باغچه ای است و عمری ست که من ریشه در خاک دارم. و ناگزیر دستهایم جوانه زد و تنم، ترک خورد و پاهایم عمق را به جستجو رفت.
و از آن پس تاکی که همسایه ما بود، رفیقم شد.
و او بود که به من گفت: همه عالم می روند و همه عالم می دوند، پس تو هم رفتن و دویدن بیاموز.
من خندیدم و گفتم: اما چگونه بدویم و چگونه برویم که ما درختیم و پاهایمان در بند!
او گفت: هر کس اما به نوعی می دود. آسمان به گونه ای می دود و کوه به گونه ای و درخت به نوعی.
تو هم باید از غورگی تا انگوری بدوی.
و ما از صبح تا غروب دویدیم. از غروب تا شب دویدیم و از شب تا سحر. زیر داغی آفتاب دویدیم و زیر خنکی ماه، دویدیم. همه بهار را دویدیم و همه تابستان را.
وقتی دیگران خسته بودند، ما می دویدیم. وقتی دیگران نشسته بودند، ما می دویدیم و وقتی همه در خواب بودند، ما می دویدیم. تب می کردیم و گُر می گرفتیم و می سوختیم و می دویدیم. هیچ کس اما دویدن ما را نمی دید. هیچ کس دویدن حبّه انگوری را برای رسیدن نمی بیند.
و سرانجام رسیدیم. و سرانجام خامی سبز ما به سرخی پختگی رسید. و سرانجام هر غوره، انگوری شد.
من از این رسیدن شاد بودم، تاکِ همسایه اما شاد نبود و به من گفت: تو نمی رسی مگر اینکه از این میوه های رسیده ات، بگذری. و به دست نمی آوری مگر آنچه را به دست آورده ای، از دست بدهی. و نصیبی به تو نمی رسد مگر آنکه نصیبت را ببخشی.
و ما از دست دادیم و گذشتیم و بخشیدیم؛ همه داروندار تابستان مان را.

***
مادرم خواب دید که من تاکم. تنم زرد است و بی برگ و بار؛ با شاخه هایی لخت و عور.
مادرم اندوهگین شد و خوابش را به هیچ کس نگفت. فردای آن روز اما خواب مادرم تعبیر شد و من دیدم که درختی ام بی برگ و بی میوه. و همان روز بود که پاییز آمد و بالاپوشی برایم آورد و آن را بر دوشم انداخت و به نرمی گفت: خدا سلام رساند و گفت: مبارکت باد این شولای عریانی؛ که تو اکنون داراترین درختی. و چه زیباست که هیچ کس نمی داند تو آن پادشاهی که برای رسیدن به این همه بی چیزی تا کجاها دویدی!

در خدمتیم عباس جان !
راستی یک وبلاگ مربوط به یکی از بچه ها تو همین زمینه هاست یک سر بزن :
ebrahim shishegar.blogfa.com


سلام
قشنگ بود
مثل همیشه.
آدرس وبت باز نمیشه.

رستم پنج‌شنبه 17 دی 1388 ساعت 20:41 http://www.everest.blogsky.com

درود بر تمامی هموطنانم

ش.زنگنه پنج‌شنبه 17 دی 1388 ساعت 10:38 http://www.irancg.com

سلام ُ فکر کنم چند سالی باشد که زیارتتان نکرده ام !
یادش بخیر اون روزها که جهرم بودید بیشتر زیارتتان می کردیم ....
بابت کار بهتون تبریک می گم مبارک باشد و موفق باشید انشاءا...

درخواست صدور مجوز انتشار نشریه (اعم از عمومی ، داخلی و الکترونیکی)
صدور مجوز انتشار نشریه عمومی( نشریه ای است که پروانه انتشار خود را از هیأت نظارت بر مطبوعات دریافت کرده و می تواند در زمینه های مختلف تخصصی یا صرفاً در یک زمینه تخصصی- علمی برای عموم علاقمندان منتشر شود)،نشریه الکترونیکی ( نشریه ای است در محیط دیجیتال با همان صورت ، شرایط و ظواهر یک نشریه مکتوب که طی فرایند فعالیت مرسوم روزنامه نگاری تولید و در زمینه های مختلف منتشر می شود .





عنوان خدمت
درخواست صدور مجوز انتشار نشریه (اعم از عمومی ، داخلی و الکترونیکی)
نام معاونت ارائه دهنده
امور مطبوعاتی و اطلاع رسانی
نام اداره کل/دفتر ارائه دهنده خدمت
مطبوعات و خبرگزاری‏های داخلی
نام اداره/ گروه ارائه دهنده
واحد امتیازات و تحقیقات
تعریف خدمت
صدور مجوز انتشار نشریه عمومی( نشریه ای است که پروانه انتشار خود را از هیأت نظارت بر مطبوعات دریافت کرده و می تواند در زمینه های مختلف تخصصی یا صرفاً در یک زمینه تخصصی- علمی برای عموم علاقمندان منتشر شود)،نشریه داخلی ( نشریه ای است که مجوز خود را از اداره کل امور مطبوعات و خبرگزاری های داخلی دریافت می نماید و از سوی یک شخصیت حقوقی برای استفاده کارکنان مرکز درخواست کننده منتشر می گردد . این نشریات رایگان ، فاقد آگهی ، تبلیغات و از لحاظ تیراژ و تعداد صفحه دارای محدودیت قانونی می باشند) و نشریه الکترونیکی ( نشریه ای است در محیط دیجیتال با همان صورت ، شرایط و ظواهر یک نشریه مکتوب که طی فرایند فعالیت مرسوم روزنامه نگاری تولید و در زمینه های مختلف منتشر می شود . این نشریات به هیچ وجه بر روی کاغذ چاپ نمی شوند بلکه به کمک نرم افزاری طراحی صفحات وب برروی اینترنت ، اینترانت یا برروی حافظه های کمکی مانند CD ، DVD و غیره صرفاً به صورت الکترونیکی منتشر می گردد) .
شرایط لازم برای متقاضی

سایر دستگاههای مرتبطه در جهت انجام خدمت
اداره سوء پیشینهکمیسیون انتشارات دولتی
قوانین و مقررات مرتبط با خدمت
زمان میانگین برای گرفتن خدمت
مدارک مورد نیاز برای انجام خدمت مدارک مورد نیاز برای اشخاص حقیقی :6 قطعه عکس 4×3 همانند و پشت نویسی شده که در سال جاری گرفته شده باشد
تصویر آخرین مدرک تحصیلی (حداقل کارشناسی)

اصل مدرک تحصیلی به منظور مطابقت با تصویرتصویر از همة صفحات شناسنامه (سه نسخه)تصویر کارت پایان خدمت یا معافیت اصل گواهی عدم سوءپیشینه جدید (معرفی‌نامه صادر خواهد شد)تصویر فرم پرسش نامه تکمیل شده (دو نسخه از تمامی صفحات)مدارک مورد نیاز برای اشخاص حقوقی :تصویر اساس نامه یا قانون تشکیل شخصیت حقوقی که در آن صراحتاً به انتشار نشریه اشاره شده باشدتصویر مجوز تأسیس یا پروانه فعالیت قانونی برای احزاب ، تشکل های صنفی ، انجمن ها و غیرهتصویر آگهی و تاسیس و تغییرات در روزنامه رسمی قوه قضائیهنامه بالاترین مقام مسئول در خصوص درخواست اخذ امتیاز و یا معرفی مدیر مسئول نشریهمجوز کمیسیون انتشارات دولتی برای شخصیت های حقوقی دولتی
نام واحد سازمانی دریافت مدارک اولیه
آدرس / آدرس های محل مراجعه تهران، خ قائم مقام فراهانی، بین خ شهید مطهری و شهید بهشتی، خ هشتم، ساختمان شمارة 8، (اداره امتیازات و تحقیقات)
سایر توضیحات شرایط متقاضیان حقیقی برای صاحب امتیازی یا مدیر مسئولی نشریات :عدم حجر و ورشکستگی به تقلب و تقصیردارا بودن حداقل 25 سال سن در زمان ارایه تقاضاداشتن صلاحیت علمی درحد کارشناسی و یا پایان سطح دو در علوم حوزویتابعیت ایرانیپایبندی و التزام عملی به قانون اساسیعدم اشتهار به فساد اخلاقی و سابقة محکومیت کیفری براساس موازین اسلامی که موجب محرومیت ازحقوق اجتماعی باشد.شرایط متقاضیان حقوقی برای صاحب امتیازی نشریات :مراحل قانونی ثبت شخصیت حقوقی طی شده باشددر اساس نامه و یا قانون تشکیل خود مجاز به انتشار نشریه باشندزمینه فعالیت نشریه مرتبط با زمینه فعالیت شخص حقوقی باشد

بسیار بسیار کامل بود.
ممنون از تحقیقات کامل شما.
بررسی میکنیم.
.
.
.
بازم ممنون.

rozita چهارشنبه 16 دی 1388 ساعت 20:43 http://www.oxinads.com/?i=31773

سلام وبلاگ قشنگی داری اگر می خوای از وبلاگت کسب درآمد واقعی داشته باشی توی لینک زیر ثبت نام کن http://www.oxinads.com/?i=31773

خواهش.
ممنون.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.