گاه‌نوشت‌های یک زریر
گاه‌نوشت‌های یک زریر

گاه‌نوشت‌های یک زریر

من و التماس و علی و علی(ع)

علی چه برایت بگویم پسر.

از کدام دینم.من هنوز مولتی ویژن و اسپایس را نیک یاد دارم.

علی چقدر دلت را می شکنم هر روز! نمی دانی چقدر بی لیاقتم.

من همیشه راه ها را نیمه می بازم.

علی،کاش می توانستم گریه کنم.به جای این همه خودخوری.

راستی علی،هنوز هم "علی(ع) تنهاست"؟

آخر خواهشی داشتم.تو چی،پارتی من می شوی؟

اگر او را دیدی بگو که کتابش بالش خوابم شده، بگو اسمش را خوب حفظم،

بگو راستی من هم گاهی تازه یادم می افتد که حق هم بوده(شایدم هست!).

علی،من چقدر بدبختم.من، تو و علی(ع) تو را این همه ذلت دادم.

علی کاش بودی.دلم هوای "کویر" می کند.بوته های رفته بر باد.

صدای ضجه ی زمین و ندایی که شاید وجدانم باشد.

علی منم دوست دارم رشد را،ایمان را،بودن را،چیزی به اسم عصمت را.

علی،من می دانم که چرا پهلوی فاطمه(ع) این همه درد است.

اما من بازنده ی نیمه های خالی ام.

علی،اینجا غروب ها دلم بیشتر می سوزد تا بگیرد و بیشتر از همه به حال خودم.

کمکم می کنی؟

خودم می دانم اینها حتی ریگ های "ابوذر" هم نیستند.

علی من گاهی از خودم می ترسم.

کاش باز خواب زمستان را می دیدم.

راستی تو چی،دعا خواندی تا شهیدت کنند؟


نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 27 مرداد 1387 ساعت 13:18

سلام
یادش به خیر ! یادمه چند سال پیش رفتم امامزاده و دعا کردم شهید از دنیا برم !
عیدتون مبارک
روزاتون یاسمنى
آدم برفى
Www.mahfele-khial.blogsky.com

آبجی شنبه 26 مرداد 1387 ساعت 09:04

بیا علی وار زندگی کنیم

لی لا شنبه 26 مرداد 1387 ساعت 02:38 http://www.qushma.blogfa.com

سلام.قوشما اوجاغی یئنی لنیب سیزی گوزلییر.

امین پنج‌شنبه 24 مرداد 1387 ساعت 21:02 http://www.editiranforum.blogsky.com

وبلاگت عالی یود موفق باش به وبلاگ من هم سر بزن

خواهش می کنم.چشم.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.