یه دوست که روز اول دیدنش میخواستیم دورش بزنیم، چه دعواهایی که به خاطر اومدنش نکردیم.
ما تمام تلاشهای لازم رو به انجام رسوندیم اما به دلیل خنگول بازی یکی از هم اتاقی های گل
اسمش رفت توی قرارداد و اونم (از روی اجبار) شد یکی از هم خونه ای های ما.
کسی که زمین تا آسمون با ما فرق می کرد.کسی که هنوز نمی دونست آدمک چیه.
نمی تونست عروسک بسازه.شیشه های دودی نمی تونست بخره. نقابش شیشه ای بود.
اما خوب درس می خوند، آخه دانشجوی سال اول بود و خوشحال که داره به جامعه ی بزرگ مهندس هاخدمتی می کنه.
اینترنت های که ماها تا صبح میزدیم و اون که 8 شب خواب بود. مثبت به توان بی نهایت.
اون حتی می ترسید کی.او.کی ببینه.اون از کیک امریکایی می ترسید.راستی اون نماز هم میخوند و می خونه.
گذشت و گذشت و گذشت. و او هم کم کم اومد کنار ماها، اونم دیگه شبا دیر می خوابید،
اونم یورو تور میدید اما نه مثل ماها.
و هیچ وقت هم مثل ماها نشد.اون خیلی گل تر از این حر فا بود و من که دلم نمی اومد یکی بشه مثل گل زاهدانی.
من دوستش داشتم، همه چیزش رو . و بیشتر از همه چون اون نمی تونست کس دیگه ای باشه.
او شریف تربیت شده بود، او شریف بزرگ شده بود.
او می تونست رگ های احساس قلبت رو بشماره اما به روی خودش نمی اورد.او عاشق رفاقت بود، اما هیچ وقت سراغ لامپ نرفت.
اون یه وبلاگم داشت. و وبلاگشم مثل خودش ساده بود،آبی و گاهی هم سبز مثل پاییز.
اون سراغ ما هم می آمد تازه نظر هم می داد. و منم عاشق متلک هایی که جا می ذاشت.
او دوست خوبی شد و هست وخواهد بود.
او همیشه اینجاست تو این دل من.اونم توی مقاله ی نوستالوژی من هستش.
و من نمی دونم چرا قات زده.چرا پاک کن شده.چرا یکی هم واسه مهرداد و هوشنگ نمی آره.
یعنی همش واسه یه جواب.اونم فقط واسه ضایع کردن مودبانه.{یه شوخی از جنس نیما}
خب من الان چی باید بگم.
من همون جا هم عذر خواستم. من نمی خوام آقا مهندس ما بدون میکسا باشه.
این یه دعوت نامه از طرف بلاگ اسکایست، خوب چی میگی.قاتی ما ها می شی .با هر قالبی که دوست داری.
و با هر برنامه ای هم که دوست داری می سازیم.
حلالمون کن.
جمعه 20 اردیبهشت 1387 ساعت 09:30
حذف روز مهندسی از تقویم سال آینده و ...
http://dast-neveshte.blogsky.com/?PostID=17
واقعا من؟
من نمی دونستم!!!!
سلام،
شما عجب آدمی هستید، بابا منظور من اینه که برای من مهم نیست که نام منو بدونید یا ندونید ،
فهمیدید؟؟؟؟؟؟؟؟
هر چه می خواهد دل تنگت بگو.
اینجا هیچ اصراری نام ها را نیست.اینجا سخن از دل است و شناخت یعنی همدلی اگر جسارتی شده ببخشید.
سلام،
امیدی واسه ناشناخته موندن؟؟
چرا بخوام ناشناخته بمونم؟؟
چرا فکر کردین می خوام ناشناخته بمونم؟؟
در هر صورت شما منو نمی شناسین!!!
یه کم فکر کنی می فهمی که نمی شناسی (از اونجایی که شناخت به اسم و فامیل نیست!)
فکر می کردم انقدر دیگه بشناسید که مهم نیست برام که نمی شناسید
هیچ کس جز خدا نمی تونه آدمها رو بشناسه ولی اسمشون رو شاید آدما بتونن پیدا کنن.
من آبجی مهربون دانشگاه رو با اون کارهاش که من عاشقشم همیشه دوست دارم و فکر کنم شناختم تا همین جا هم می تونه این حس رو به وجود بیاره که بتونم آبجی صداش کنم.
حالا خود آبجی هر جور دلش می خواد قضاوت کنه.
من به هر کسی آبجی نمیگم.چون آبجی خودم رو خیلی دوست دارم.
سلام.
خودمو لو می دم؟؟؟؟؟
آره خانم polaris با او IP:217.219.60.163 معروف که متعلق به کارگاه خودمونه و sms گفته ها و ....(این آخری رو نمی گم تا هنوز شما یه امیدی واسه ناشناخته موندنتون داشته باشین).
به هر حال آبجی پر انرژی موفق باشی.
سلام مهندس
اگه تونستی یه آپی هم بکن.
موفق باشی.
چشم فقط به خاطر تو.{دوتا چشمک}
هیچی . فقط خواستم آمار نظرات وبلاگ بره بالا
هیچی.فقط خواستم جواب نظرت رو داده باشم.
سلام مهندس َ باز هم ممنون از اشعار زیبای سهراب که برام فرستادی ُ یک جورایی من دیوونه اشعار سهراب ً بویژه شعر مسافر هستم .
بابت نظر قبلی هم راستش اونروز در غم سوختن مادر برد سیستمم یک خورده ....
امروز روز بزرگداشت شهریاره
این روز را به خودم َشما محمد ِ ابراهیم َ و سایر شش سیلندر های دیگر تبریک می گم.
خواهش میکنم قبول شما رو نداشت.اون فقط یه جوابیه بود
ای وای چی بلایی سر این سیستم بیچاره اوردی؟!!!
ممنون که یادآوری کردی.
منم به همه ی ترک زبانها تبریک می گم.
سلام
وبلاگ من با شعر
جهان در دست ما مردان ولی زنها بلای جان
به روز شد
منتظر حضور سبز شما هستم
موفق باشید........شوریده
بابا تو هم آخرشی خوب این بیچاره ها رو ضایع می کنی.
باشه بازم می آم.
انسان ها دو دسته اند :
آن هایی که بیدارند در تاریکی و
آن هایی که خوابند در روشنایی
این جا موند
اشکالی نداره.
ما همه جوره قبولتون داریم.
سلام!
همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
برای جبران اشتباهات، به دوستانت همانقدر زمان بده که برای خودت فرصت قائل میشوی
امام رضا(ع) می فرمایند:ارزنده ترین مرحلهء زندگی هرکس مرحلهء خودشناسی می باشد.
هیچ می دانی فرصتی که از آن بهره نمی گیری، آرزوی دیگران است؟!
بسیاری از دین ها به شیشه پنجره می مانند.راستی را از پس آنها می بینیم، اما خود، ما را از راستی جدا می کنند .
به جای این که سعی کنید مرد موفقیت باشید، سعی کنید مرد ارزشها باشید.
در بین تمامی مردم تنها عقل است که به عدالت تقسیم شده زیرا همه فکر
میکنند به اندازه کافی عاقلند. (رنه دکارت)
مردگان هرگز بیمار نمی شوند .
بگذریم اینا رو اینجا آوردم چون به من نمی یاد این ها رو با sms بگم
سالم باشید.
سلام
ممنون .
منم اینو شنیدم "بیا ببنیم که خدا ته قلب آینه است".
در ضمن من مرگ رو قبول ندارم.
ای بابا شما چرا اینقدر راحت خودتون رو لو میدین . . .
شما هم همیشه شاد و سالم باشین.مثل هر روزتون.
بی خیال بابا اینا چیه می گی؟
ما یاد شما هستیم.
قبول داداشی.
من قبلا هم گفته بودم اگه به خودم چیزی بپرونین مهم نیست.
اما به دوستای گلم رو نمی تونم بی خیال بشم.
واسه همین مجبور شدم از این به بعد نظرات رو بعد از تایید بذارم.
به بزرگواری خودتون ببخشید.
به هر حال بازم عذر می خوام.
زریر جوانمرد
سلام
ناگهان پرده بر انداخته ای یعنی چه
مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه؟
منتظر حضور سبز شما هستیم
موفق باشید.........شوریده
چشششششششششششششششششششم
حتما می آم.
راستی اینا هم یادم رفت
داری فحش میدی؟ها؟
جرات داری سه شنبه دم در کارگاه وایسا.
فقط هوشی قاتل(همون هوشی پلنگ سابق،که به خاطر تصادف با یه گربه تغییر لقب دادن) کافیه.
عکستم بهش دادم.
راستی تا یادم نرفته راجع به اون مطلب اولی جوابتو بدم:
۱. اگر کسی هم میخواست دورش بزنه تو و سید بودین در واقع میخواستین همه زنگنه ایها رو دور بزنین نه تنها برزو را
۲. خنگول بازی کدوم خنگول؟مگه اونایی که اسمشون نرفت تو قرارداد نشدن هم خونه ای تو ؟
۳. میخوای اون ری..و که کردی روش و باعث حذف وبلاگش شدی رو پاک کنی راههای دیگه ای هم هست نه با فروختن رفیقای دیگت!
اصلا زنگ بزن بهش و تو ایکی ثانیه بگو معذرت و بگو که دوسش داری هرچند بعید میدونم اینطوری باشه!!!
منم اینو قبول دارم.البته فقط من و سید نبودیم، همه بودیم به جز تو.
اصلا شاید به خاطر همین اسمش رو بردی اونجا.
خودتم خوب میدونی هر چی رفیق بامرام اونجا دارم زنگنه ای هستن.
من هیچ وقت زنگ نمی زنم .اینو خودتم خوب می دونی.
ولی خواستن و نخواستن به زبان نیست، به دلتنگی هاست. به یادگاری هاست. به اون بریک ها تو اون فیلمه هستش. به هنر نمایی های یکی مثل رامینه و کتاب جدیدش منطق الطیر.
به تقاضاهای ما واسه آوردن یکی واسه مهرداد و هوشنگ و حسین(این آخری رو مهرداد باهات هماهنگ کرده) و خودشم خوب می دونه، اینا یعنی عشق.
اینا یعنی خواستن، اینجا زبان جایی نداره و دورگوها (به قول خودت) کار
نمی کنند.
واااای من چرا اینقدر دوزاریم کج شده؟ شماهاچی چی دارین بلغور میکنین...
گل زاهدونی.گل تهرونی . گل فسایی.اینا دیگه چیه؟
من که این همه مدت باهاتون بودم از اینا نداشتیم ما!!!!!
اها شاید اون معشوقه اول ع...(دیگه اسم نمیارم) که بنشین استهبان بود و میگفت تهرانیم
یا شاید اون معشوقه دوم ع...(دیگه اسم نمیارم) که فسایی بود.
اینارو دارین میگین.خب زودتر میگفتین...
راستی عباس تو چرا تو هر پاسخت یکی ... میکنی رو من؟ ها؟
مظلوم گیر آوردی؟ کاری نکن منم برم زنگنه رو حذف کنما!مثل اون زنگنه قبلی
بابا 6120 شماها همیشه تراول دارین. دوزاری نیست که کج باشه{خنده ای ملیح}
خب اگه گلی (!!!!)در کار بود جنابعالی هم متوجه میشدین.
خواستن چیزی نیست که با اون بشه زیرـ آب رفت. خواستن رفتن و همیشه رفتنه و شاید توی همین رفتن ماندن.
فسایی، شاید داری کسی رو میگی که هم خونه ای
با وجدانمون(کینگ کنک) می خواستن ازشون عروسک بسازن و فقط بهش گفتیم ورود ممنون، و ازش پاسپورت سی پلاس پلاس خواستیم.
و حالا تو اومدی و اینجا داد می زنی که خربزه داری؟؟؟
بعدشم، من کسی رو ضایع نمی کنم.خدایی اگه جز این بوده بگو.
اون آپ جالب و اون نظر جالبتر که یادته.
اون شرط بندی روی اس ام اسی که صبح اومد(وقتی سیگاری خواب بود) یادته.
تو مظلومی؟؟؟؟؟تویی که توی سالن دانشگاه {.....} و آخر کار هم سرویس ها می رن. و واسه این که جریان لو نره سر ما داد می زنی که چرا اینقدر اینترنت میزنین!!!!!
یعنی عشقت به زنگنه همینقدره. با یه جواب حذف میشه.
حالا که ساختی اصلا چرا داری بهش بی احترامی میکنی مگه زنگنه فقط روستای توست. مگه یادت رفته 9999 نفر دیگه هم اونجا زندگی می کنن؟!!
اینم به جای آپ کردناته.
سلام مهندس
کی گفته من دیگه وبلاگ ندارم من هنوزم ۲ تا وبلاگ دارم یکی تو بلاگفا و یکی تو ورد پرس که آدرس ورد پرسو اون بالا نوشتم بیاین سر بزنین نظر هم بدین.
به دختر برفی هم بگین بیاد سر بزنه و از اون نظرهاش هم بده.
به این نظر یه پاسخ خوبی بده که ضایع نشم.
موفق باشی.
غلط کرده اونی که میگه برزو دیگه وبلاگ نداره.
آدرست هم به اسم "من و تنهایی" رفت قاتی لینک ها.
مگه من تا حالا کیو ضایع کردم{یه کم غمگین مثل چوبین}
تو هم موفق و پیروز باشی.
سهلااااااااااااممم
خوبی؟!!
. . . .
رااااااااااااااااس میگی؟! چرررررررراااا ؟!
چرا برزو وبلاگشو حذف کرد؟
آخییییییییییی .. دلم براش تنگ میشه بخدا
روزات برفی دوست عزیزممم
علیک سلام
ممنون.من تا زارا و هم خونه ای های گلم رو دارم خوبم.
برزو واسه این وبلاگش رو پاک کرد ، چون یه وبلاگ که چه عرض کنم چند تا وبلاگ با کلاس تر داره.
خب اگه دلتون براش تنگ می شه برین به این آدرس:
http://sbff.wordpress.com
ممنون روزهای شما هم گرم گرم مثل اردیبهشت شیراز.
راستی اینا یادم رفت
یعنی سیگاری هم می خنده!!!!
سلام
خسته نباشی عزیز
گل تهرونی،گل زاهدونی
اگه گل زاهدانی پیدا کنی ممکنه شیرازی باشه ولی دانشجوی زاهدان
ولیصحبت کنی و بقیه مجبور باشن به جای واژه ی تو بهش بگن شما خب تهرونییه دیگه ناز داره
ولی اگه گل زاهدونی داشته باشی ممکنه اس ام اس هاشو بچه ها بخونن شاید بخاطر زاهدونی بودنشه یا اینکه دوستات واست مهم تر هستند
بعدش مجبوری فرق قهوه و سکافه رو بدونی
راستی هنوز زبر پتو میری تب کنی
دلم می سوزه واسه
اونایی که معشوقه ی فسایی دارنو زیر پتو تب میکنن نمیتونن بگن منظورمو میدونی؟
اینو می نویسم واسه خاطره(این قسمتش تهرونی بود )اونایی که پاسور بازی میکنن و فحش ملت میدن اگه گل تهرونی پیدا کنی ممکنه اصالتا تهرونی باشه ولی بنشین یکی از شهرهای با کلاس استان فارس باشه بعدش اگه بری خواستی بری خواستگاری باید با ید با الگانس های شهرشون بری خواستگاری نگرانی نداره قیمتش زیاد نیس
حالا نوستالوژی
اگه گل تهرونی داشته باشی باید زیر پتو باهاش
ااینو می نویسم واسه خاطره)بازم تهرونی:اونی که الان پیشم نشسته داره شماره به دختر دانشگاه ازادی میده
خب آدم سیگاری مخش عیب پیدا میکنه حالا که ...ما هم ....
بازم به خاطره(این دیگه دهاتی بود)کسی که ترم ۸ دانشگاه ازاده هنوز داره منطق ۳۰۰ صفحه ای میخونه
شرمنده دیگه پول ندارم بقیه پولمو باید سیگار بگیرم
موفق باشی
تهرانی اصیل زیرآبی میره و توهم زیر دریایی می سازی ویه عمر پشیمان(عذاب وجدان).
عکاس عزیز گروه(کینگ کنگ) تصویری به زیبایی اندامش از یکی از الگانس های شهر با کلاس می اندازه.
و تو فرش پاتریس بودی.
شاید زیر دریایی نبود، طعم خوش رفاقت بود با نسکافه.
تو ریاضی ات بد نبود اما تهران فقط منطق درس می دن، اونم 300 صفحه ایش رو.
و اما زاهدان،شهر عشق، دیار یار.
به خاطر رفاقت بود؟!!!!!!
پس چرا شیرازی بود؟
ولی اس ام اس های باحالی بودن. و محمدی که همه رو از حفظ بود.
کاری به زاهدان ندارم، اما دلم واسه گل اونی که زاهدانیه و بنشین مرکز استان می سوزه.
چرا سیگاری؟
یعنی اگه کنار افشین نباشه می گه ترسو شده، میگه پایه نیست،
میگه بچه ی ششده نیست.
اون دوست ما بود اما یه ماه نشد که من رفتم و شد گل یکی دیگه.
و بعد می آد و از رفاقت داد می زنه.
می شه غریبترین کس تو خونه، یعنی نمی خواد درد دل های بچه ها رو بشنوه.
ولی ما هنوزم دوستش داریم.غلط می کنه سیگار میکشه.
ولی واقعا نسکافه بودن؟!!!!!!!!!
راستی اینا یادم رفت
سلام عباس جان
من اینقدر ناراحت نشدم که به خاطر من یه پست مطلب بنویسی.
شاید من دیگه این جوری که نباشم.
عباس جان من خیلی دوست دارم مثل تو باشم مثل تو ساده با معرفت(خیلی) خوش سخن غیرتی نسبت به ایلش و با اون گومپل فلشش گومپلی که اگه من داشتم هیچ وقت به فلشم نمیزدم و با اون گوشی مدل بالاش گوشی که هیچ وقت من نخواستم بخرم چون ... ویک مهندس خوب و کسی که از اینکه به خاطر یه بیماری رفت خونه و ناراحت از اینکه نمی تونست به قولی که داده بود (قول داد که بهم کامپیوتر یاد بده) عمل کنه. تو رفتی و منم خیلی ناراحت از اینکه داری می ری اولش فکر می کردم که بر می گردی اما دیدم ۲ ماه طول کشید و تو نیومدی بعد هم که اومدی گفتی می خوای بری و شاید دیگه هفته ای یک روز هم پیش ما نیای اونجا بود که دیگه خیلی ناراحت شدم.
عباس جان تو به قولت عمل کردی چون همین یک روزی که هفته میای و یکی دو ساعت بهم یاد می دی عباس جان من اگه تمام عمرم را کلاس کامپیوتر برم هیچ وقت به پای تو نمی رسم. asp.net بلد نیستم تو همون front page هم موندم که اونم خودت به من یاد دادی.
عباس جان تو وبلاگ داشتی منم داشتم اما وبلاگ من در مقابل وبلاگ تو صفر که چه عرض کنم منفی بود.
عباس جان شاید من دیگه وبلاگ نسازم چون مطلبی ندارم توش بریزم مطالب من همشpaste,copy بود اما مطالب تو از خودت.
عباس جان دوستت دارم.
موفق باشی.
اولا کی می میگه من آدم خوبیم.(برو از سیگاری بپرس).
دوم، ما بهترین هم خونه ای های دنیا بودیم، الانم هستیم.چه با گل و چه بدون گل.
من، کامپیوتر!!!خب حق داری جعفربزرگ رو ندیدی(استاد عزیز بنده).
می دونی توی کامپیوتر هیچ خط پایانی نیست و هیچ کس هم نمی تونه ادعایی داشته باشه.
من وبلاگ نویسم!!!!
اینو تو می گی نه استادای ادبیات(آقای فضلی،دارای دکترای ادبیات از دانشگاه آزاد فیادلفیا).
مگه این جوری نوشتن کاری داره.همون حرف زدن ها ی خودمونه.
چرا نمی خوای وبلاگ بسازی.مگه ممل داره چی کار می کنه سالی یه بار آپ می کنه اونم که خودت دیدی . . .
همون کپی کردن هم سلیقه می خواد که خیلی ها ندارن.
خودش یه خاطره ست از دستش نده.اینو منی دارم می گم که الان دارم متن ها و نظر های سال های قبل رو می خونم.
البته مجبورت نمی کنم. ولی یه دنیا خاطره حیفه دور ریخته شه.
با عرض ادب و احترام
از شما دوست عزیز دعوت میکنیم تا در سیستم کلیکی تک محصول شرکت نمایید و پس از بررسی شرایط با استفاده از این سایت کسب در آمد و پورسانت دریافت کنید
www.takmahsool.com/webmasters
با تشکر
با پوزش فراوان
بنده پورسانت خودم رو با کار دانشجویی برای پدر(کار مقدس چوپانی)
می گیرم.
فعلا نیازی نمی بینم وارد تجارت الکترونیک شوم.
ما هم هممون دوسش داریم
ولی باید متذکر بشم که دیگه نماز نمیخونه و خیلی هم بیدل و سور بازی میکنه
جنابعالی فعلا مشغول آپ باشین،راستی هفت خبیث
بیشتر حال میده هااااااااااااااا