از کجا آمده ای؟
که چنین نمناکی!
زیــر بــاران بــودی
ای خــیـال ابـدی!
بــی تــو مـن تنهایم
تـو چــرا غـمـگـیـنی؟
من اگـر می گریم
تــرس فــردا دارم
تـرس بی تو ماندن
تـو چرا می گریی؟
ای صدای قدمت
نبض دلتنگی من
مـن اگـر دلـتـنـگم
تـو چـرا تـنـهـایـی؟
روبه رویم بنشین
حرف دل با من گو
مـن اگر خاموشم
تـو چـرا دلـتـنگی؟
سایه ات زد فریاد
من برا ی غم تو می گریم
مـن مـســافــر هـسـتـم
آمدم تا بروم
سفرم تا ابدیت جاریست....
سلام
نمیدانم ... اما
اگه بیاد ...
راستی اون میاد..
اونی که شهر غمو نابود میکنه
دیو غصه توی شیشه
پری و ول میکنه
اونیکه ...
راستی اگه نیاد ...
با سلام اول سید جان ببخش نمی خواستم باعث ناراحتیت بشم منظوری نداشتم با تمام وجود معذرت........
سجاد جان مخلصیم فعلا خبری نیست
سلام خیلی خوب است
معلومه کجایید
حسین جان (کته)چی خبر
تحویل نمی گیری
ایدی من را از همین جا ادم کن
خوبی
دیگه چی خبر
برای این بچه هم نظر بده گناه داره
بدرود
سلام
چرا اپدیت نمیکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام چیزی ندارم
من در نظراتی که در قسمت های پایین دادم به شما قول داده بودم که ادامه داستان سریالییم را در روز های بعد براتون بنویسم
ولی با واسطه شدن چند تا از دوستان بنده را مجبور کردن که این کار را انجام ندهم و من از همه شما دوستانی که به من ایمیل زدید و و از من خواستید که براتون ادامه ماجرا را بنویسم عمیقا پوزش میخوام
امید وارم بتونم در روزهای بعد ادامه ماجرا را بنویسم
حال برای اینکه شما از من ناراحت نشوید طرح یک داستان واقعی از زندگی یکی از دوستان را براتون در ادرس فوق می نویسم امیدوارم لذت ببرید مرا از نظرات خوبتان مرحوم نکنید
http://www.zanganeh.blogfa.com/
اضافه کنم این یک داستان کاملا واقعی است و بنا به دلایل امنییتی شاید اسامی مستعار باشد
انتخاب اسامی کاملا تصادفی بوده و در صورت هرگونه تشابه اسمی پوزش میخوام
بدرود
نمی دونم که تو را نفرین کنم یا این دلم
نمی دونم تو حل مشکلی یا مشکلم
با تو عاشقانه بودم پس چرا حسرت یک عشق مونده به دلم
......................................
تو این غربت پر گرگ و هراس دارم عین ماهی ها جون میکنم
دیگه خسته ام از تظاهر ایستادگی جای دندون هزار گرگ رودی تنم
baba mage man khastam hale taraf o begiram
ehtiyaj be tashakor ham nist
hala ke intore boro hame nazarasho pak kon
shookhi kardama
دلم عاشقت نمی شه اینو خوب بدون همیشه
که من از آهن و سنگم ولی تو از جنس شیشه
راه ما با هم یکی نیست ما زمن و آسمونیم
برو از دلم جدا شو نمی شه با هم بمونیم
برو با خاطره خوش از من خسته جدا شو
این تقدیر منو تو گریه بسه بد صدا شو
درد ها و رنج های عشق
...
خیلی شیرین تر از خاطره ها هستند
pesare khob chikare nazare mardom dari fekr mikoni man narahat misham ke pakeshon mikoni?
ey baba................
ها ها ها
نظر من رو پاک میکنی ... ؟
باشه تا به حسابت برسم
شعر خانم بلوکی هم واقعا قشنگ بود
akhare sher bood ,kheyli ghashang bood
سلام
حس قشنگی به من داد شبیه لحظه سرودنش
ممنونم ازت
شاد باشی
برای همیشه دور اسمت خط کشیدم
با همه بدی و خوبی از تو دل بریدم
تو برام فقط یه خوابی که تو چشام خونه داره
توئی اون قصه کهنه که برام فایده نداره
بقیه اش برای بعد برو خوش باش
بیا با من زندگی کن
و عشق من باش
و ما شادی هتی جدیدی را آرزو می کنیم
شن های طلایی.جویبار های زلال
با خطوطی صاف و براق و قلاب هایی نقره فام
از زنگنه آمده ام
خودت بیشتر نمناکی
. . . . . . .